خاطرات روزمره 2 نفر

در این وبلاگ خاطرات و تجارب شخصی مان را می نویسیم. شاید به درد یک نفر بخورد.

خاطرات روزمره 2 نفر

در این وبلاگ خاطرات و تجارب شخصی مان را می نویسیم. شاید به درد یک نفر بخورد.

سفر چین - مارچ 2017

اواسط فوریه شدیدا به فکر یک سفر خوب خارجه افتادیم. ازونجایی که جمعه 14 مارچ گود فرایدی و 17 ایستر تعطیل بودن و هفته بعدش سه شنبه 25 مارچ تعطیل انزک بود بهترین فرصت بود که یه برنامه 12 روزه ای طرح کنیم. شروع کردیم در مورد مقاصد احتمالی تحقیق کردن. بالی، تایلند، ویتنام، چین، هنگ کنگ، سنگاپور و مالزی مقاصدی بود که یه مطالعه ای کردیم. به این نتیجه رسیدیم که چین و هنگ کنگ برای اون تعطیلات بهترین گزینه اس. آزاده هم با چین و هنگ کنگ اوکی بود. بلیط رفت و برگشت از آکلند به پکن گرفتیم به تاریخ 14 به 24 مارچ. بعدش بلیط رفت و برگشت از پکن به هنگ کنگ گرفتیم از 18 به 22 مارچ. مدارکمون رو جمع و جور کردیم بردیم کنسولگری چین تو Great South Rd. که حدودا 25 اردیبهشت بود که تحویل دادیم. تو سایت کنسولگری چین زده بود ویزا 4 روز طول میکشه ولی ییهو تازه اونجا بهمون گفتن ویزای هنگ کنگ باید پست بشه به خود هنگ کنگ و 4 هفته تا 8 هفته هم طول میکشه. دیگه چاره یی نبود و بلیط ها رو خریده بودیم و قابل پس دادن هم نبود. گفتیم شانسمون رو امتحان کنیم ببینیم چی میشه. هفته بعد زنگ زدن گفتن ویزا آمادس و رفتم پتسپورت ها رو گرفتم. تو این هیروویر هتلی که رزرو کرده بودیم تو هنگ کنگ مدت کنسل کردنش تموم شد و اونم حدود 380 دلار اینا شارژمون کرد. خلاصه هتل هامون رو رزرو کردیم و پارکینگ FlyWay فرودگاه رو هم بوک کردیم و چمرون ها رو بستیم و آماده سفر شدیم.

14 مارچ

صبح زود ساعت 4:30 از خونه درومدیم و حوالی 5 فرودگاه بودیم. ساعت 7 صبح تیک آف کردیم. پروازمون با هواپیمایی هنگ کنگ بود. هواپیماش خوب بود، تمیز بود فیلماش ولی کم بود. پروازمون 11 ساعت بود که ساعت 4:30 بعد از ظهر به وقت هنگ کنگ رسیدیم اونجا. 4 ساعت استاپ داشتیم بین پروازمون.  فرودگاه هنگ کنگ خیلی بزرگه و از اونجا که از هواپیما پیاده میشی باید با ترن بیای واسه پاسپورت چک و ترانزیت و این داستانا. خلاصه رفتیم استارباکس یه فروپاچینو تگری به قیمت گزاف زدیم به بدن و اونجا رو به سمت بیجینگ یا همون پکن خودمون ترک کردیم. ساعت 12 شب رسیدیم پکن. صف طولانی تاکسی رو وایستادیم حدود 40 دقیقه طول کشید تا تاکسی نوبتمون شد. یه سری هم تاکسی تاکسی هوار میزدن که 3 لا پهنا پاچه می کردن قبلا گفته بودن بهمون که ازونا برحذر باشیم. یه 10 دقیقه ای طول کشید تا به یارو راننده تاکسی حالی کنیم کجا میخوایم بریم. آدرس انگلیسی و حتی رو گوگل مپ هم حالیش نمیشد میگفت آدرس چینی هتل رو بده. خلاصه آدرس رو از تو عکس سردرش پیدا کردیم و یارو ما رو برد. ساعت 1:30 نصف شب رسیدیم هتل. اتاق رو تحویل گرفتیم و زرتی خوابیدیم. اینم بگم که یارو میگفت اتاق نداریم و اینا یعنی در واقع رو بوکینگ هتل های چین اصلا نمیشه حساب کرد الان هنگ کنگ لعنتی که پولمونو خورد.

15 مارچ

صبح علی الطلوع ساعت 7 پاشدیم و زدیم بیرون که بریم Art Gallery. دم ایستگاه اتوبوس یه دکه مانندی بود یه خانم آقایی صبحونه درست میکردن با ماهی و تخم مرغ و اینا هر جور بهش گفتیم اسکناسمون رو خرد کنه واسه اتوبوس نفهمید هی غذا درست کرد. خلاصه با اکراه یه غذا گرفتیم ازش که پولمون هم خرد بشه ولی خوردیم دیدیم خیلی خوش مزه اس کاش دوتل گرفته بودیم. اتوبوس رو سوار شدیم به سمت Art Gallery. اتوبوسا 3 نفر پرسنل دارن. شوفر و یه نفر مسئول پرداخت پول و یه پلیس! نفری 2 یوان پولش بود ولی خورده ندارن اینه که 5 یوان انداختیم تو صندوقش!

یه نیم ساعت بعد رسیدیم ایستگاهی که میخواستیم و یه نیم ساعتی پیاده رفتیم تا برسیم به آرت گالری. تو مسیر هم از چند تا مغازه در مورد سیم کارت موبایل سوال کردیم که همشون گفتیم باید از China Mobile سیم کارت PrePaid بگیریم که 20 دقیقه پیاده تو مسیر برگشت بود که گفتیم برگشتنی میگیریم. رفتیم آرت گالری و اونجا دیدم هنر نزد ایرانیان فقط نیست ظاهرا. فوق الهاده جای زیبا و دیدنی بود. انواع و اقسام هنر رو اونجا میشد دید از مجسمه های مینیاتوری تا اندازه کامیون، انواع نقاشی، صنایع دستی، هزار مدل قوری، کنده کاری های چوبی و اووووووو تمومی نداشت. بعضی از گالری ها پولی بودن و خیلی ها برای عموم مجانی بود. به گالری ایرانی هم بود که پولی بود.یه گروه دختر بچه هم اومدن گفتن از نقاشیاشون بخریم که ما یه مبلغ جزیی بهشون دادیم و یه عکس یادگاری هم باهاشون گرفتیم.

یه آقایی نشسته بود رو زمین یه بطری های کوچولیی رو از داخلشون نقاشی میکرد. یه دونه ازش خریدیم اسممون رو هم توش نوشت. 14 یوان با چونه خریدیم. خیلی کارش جالب بود. کنارش یه نفر دیگه بود که جوهر رو میریخت رو کاغذ با مشتش و ناخنش نقاشی میکشید. یدونه هم ازون نقاشی های اون رو گرفتیم. اونم 100 یوان خریدیم.

ازونجا راه افتادیم برگردیم سمت هتل که آزاده هم رسیده بود فرودگاه باهم برسیم هتل. سر راه رفتیم 3 تا سیم کارت خریدیم که پروسه خریدش حدودا یک ساعت و نیم طول کشید. پاسپورت هامون رو گرفت نقطه به نقطه اش رو تو سیستمشون وارد کرد تا بالاخره سیم کارت هامون رو داد. هرچند من رومینگ موبایلم اوکی بود ولی چون نمیدونستم چجوری محدودیت و ایناش ترجیح دادم سیم کارت بخرم. هر سیم کارت 50 یوان آب خورد برامون. یعنی حدود 10 دلار نیوزیلند. کلا مکالماتون از طریق گوگل ترنسلیت بود. یک کلمه هم انگلیسی بلد نبودن. لامصبا عدد هم بلد نیستن.

ازونجا درومدیم و اتوبوس سوار شدیم به سمت هتل. یکم ترافیک بود و حدود 50 دقیقه طول کشید تا برسیم هتل.

آزاده رسیده بود و کلید رو گرفته بود و مستقر شده بود.نشستیم یه چایی خوردیم و راه افتادیم همه باهم بریم به سمت تالار بزرگ بیجینگ که به لحاظ معماری بسیار زیبا و بی نظیره.

رفتیم ایستگاه مترو و سه تا کارت مترو گرفتیم دونه یی 20 یوان و تو هرکدوم 20 یوان هم شارژ کردیم. وارد مترو که میشی گیت بازرسیه باید کیفت رو بزاری تو دستگاه چک میکنن و هودتم بازرسی بدنی میکنن بهد میری تو. واسه کارت مترو هم پاسپورت میخوان. عجبا! ولی متروشون بسیار عالی و شیک و تمیز و راحته. از هرجایی به هرجایی مثل آب خورد میتونی سفر کنی.

رفتیم رسیدیم تالار وحدتشون..  یه نیم کره بزرگ که دورتا دورش آب بود امگار که یه توپ تو آب افتاده باشه. دورش رو چرخیدیم و چندین عکس از زوایای مختلف گرفتیم. خیلی ساختمون بزرگی، یه دور طوافمون حدود یه ربع بیست دقیقه ای طول کشید. ورودی ساختمون از طیر زمین بود. خواستیم بریم داخلش رو ببینیم ولی تعطیل بود و از دور یه نگاهی داخلش انداختیم.

کم کم آفتاب در حال غروب بود. توی برناممون واسه اونروز بعد بازدید از ساختمون تئاتر این بود که بریم به خیابون Xianlougo  که نزدیک اونجا بود و اونجا رو ببینیم. حدود نیم ساعت پیاده رفتیم تا رسیدیم به همون خیابون معروف. یه خیابون ظولانی سنگ فرش پر از مغازه های رنگارنگ و مملو از مردم که هرکدوم در حال خوردن یه چیزی بودن و مغازه ها رو چرخ می زدند. همه رقم اقلامی پیدا میشد اونجا. از صنایع دستی و چترهای معروفشون و بادبزن دستی و انواع کرم و ماسک پوست و چایی و غیره و ذلک.یه دو سه تا ازین خوردنی هاش گرفتیم خوردیم و یک چایی و کرم اینا خریدیم و همچنان ادامه دادیم تا حدودای ساعت 9 اینا رسیدیم انتهای خیابون.



رفتیم اون نزدیکیا یه رستورتن هات پات یه ماهی سفارش دادیم و سه نفری خوردیم. خوشمزه بود.



شام رو زدیم و راه افتادیم پیاده برگشتیم سمت هتل. نزدیک بود. حدودا 25 دقیقه پیاده اومدیم رسیدیم به هتل. یه دوشی گرفتیم و خوابیدیم.


16 مارچ


برنامه اونروزمون سفر به عتبات عالیات Summer Palace یا همون کاخ قشلاق شاهای ایام قدیم چین بود. سوار مترو شدیم و رفتیم به سمت اونجا. حدود 40 50 دقیقه طول کشید تا برسیم کلا.یه محوطه بسیار بزرگ با تعداد انبوهی از کاخ های تقریبا یک شکل همشون قرمز طلایی و یه معبد بزرگ هم وسطش بود توش یدونه از این بودا خیکی های شکم قلمبه که داره میخنده با کلی بودای طلایی متنوع. کلا رو کوه بود اونجا وکلی تپه نوردی کردیم. اون وسط مسطا لباس سنتی درباری چینی اجاره میدادن سه تامونم پوشیدیم کلی عکس گرفتیم. هرکی ما رو میدید ذوق میکرد میومد باهامون عکس میگرفت.





سپس به مسیرمون ادامه دادیم و تو مسیر یه دونه ازین نوشیدنی های شبیه دوغشون گرفتیم خوردیم. ماست شیرین بود فی الواقع.



ادامه دادیم مسیر رو رسیدیم کنار آب. کنارش یه دریاچه مانندی بود بزرگ که مردمسوار قایق می شدند و می چرخیدن. اونجا هم یکم دیدیم و برگشتیم معبد اصلی و بزرگه اونجا رو دیدیم که کلی هم پله داشت بالا رفتیم و دیگه دم دمای ساعت 12 اومدیم بیرون. برگشتیم به سمت میدون Qianmen که بزرگترین میدون پکن بود و در واقع خودش یکی از جاهای بسیار دیدنی چین بود. رفتیم یه چرخی تو میدون زدیم و بعد رفتیم موزه ملی چین که همونجا ضلع شرقی میدون بود. رفتیم که بریم داخل به دوربین 360 ایمان گیر دادن و مجبور شدیم تا Cloak Room بریم کوله و دوربین رو بدیم امانت نگه دارن. بعد رفتیم موزه رو دیدیم بسیار بزرگ بود و دیدنی. پر از مجسمه و نقاشی و ..




ازونجا درومدیم رفتیم خیابون نزدیک اونجا که اونم سنگ فرش بود و پر از قروشگاه و اینا که یه رستوران خوب پیدا کنیم که ناهار بزنیم به بدن که حوالیه 5 بعد از ظهر بود و ما هم بسیار گرسنه. تا برسیم رستوران یه نمایشگاه پژو بود یه ماشین کانسپت جالب بود رفتیم اونو دیدیم و رفتیم رستوران. یه سوپ سفارش دادیم و یه بادوم جوجه و یه پرس اردک کبابی معروف چین (Pekin Roast Duck). و یه پرس دنبری. به حد انفجار خوردیم و راه افتادیم.

 



ازونجا رفتیم به سمت مرکز خرید HONG QIAO PEARL که اونم جزیی از برنامه بود. یه ست قوری پیاله و تی شرت میشرت و خرت پرت خریدیم و اومدیم بیرون سوار اتوبوس شدیم برگشتیم به سمت هتل.




17 مارچ


برنامه امروزمون دیوار بزرگ چین هستش.



رفتیم سوار اتوبوس شدیم رفتیم ترمینال که اتوبوس ها می بردن دیوار چین. تو ترمینل یکی داشت هی داشت می رفت رو مخمون که اتوبوس طول میکشه با ون ها بریم زودتر میرسه. قبول نکردیم و طبق برنامه خودمون سوار اتوبوس شدیم و بعد از حدود یک ساعت رسیدیم به ایستگاهی که اونجا با ون نفری 10 یوان میگرفت بی برد دیوار چین. یه ون کوچولویی بود رانندش هم یه خانم خیلی مظلوم مانندی بود. حدود 20 دقیقه رفتیم تا بالاخره رسیدیم به دیوار عظیم چین. بلیط تله کابین (Cable Car) گرفتیم بریم بالا و سرسره واسه پایین اومدن. نفری 280 یوان شد.

دیوار چین حدودا 2700 سال قبل ساخته شده و به مرور طی چندید سال تکمیل شده. یه دیوار سنگی بسیار عظیم با عرض حدودا 5 متر اینا روی بلندی کوه که اینور اونورش جنگل بود. اون قسمت توریستی دیوار چین که همه میرن ببینن 23 تا برج داره. یه تله کابین میره برج 6 که سرسره هم ازونجا میاد پایین. تله کابین دوم که ما رفتمون رو از اون خریدیم میره برج 14. ازونجا حدود 10 دقیقه پیاده یه مسیر کوهپایه رو سربالا رفتیم و بعد سوار اتوبوس شدیم رفتیم تا ورودی تله کابین. اونجا سوار تله کابین شدیم و رفتیم تا برج 14. اونجا پیاده شدیم و تا ایستگاه 19 اینا پیاده رفتیم دیگه تا اون انتهاش نرفتیم خیلی سربالایی بود گفتیم یکم انرژی ذخیره کنیم. بهد پیاده برگشتیم تا برج 6 و صف نسبتا طولانی وایستادیم و سوار یه ارابه مانندایی شدیم و بعد با سرعت نسبتا خوبی تا پایین اومدیم. تو مسیر هم هی بهم میکوبیدیم و تصادف می کردیم.





ساعت 2 و نیم پایین بود و اون خانمه تاکسیه شماره داده بود تکست دادیم اومد ما رو برگردوند و همون مسیر رو برگشتیم.

رفتیم رستوران Porridge ناهار خوردیم و یکم کسب انرژی کردیم و رفتیم بیرون قدم زنان که حوالی عصر بریم ورزشگاه معروف المپیک رو ببینیم که به استادیومش میگن NEST و ورزشگاه ورزش های آبیش هم اسمش AQUA هستش. بسیار دیدنی و قشنگ بود. مخصوصا هوا مه تاریک شد چراغ هاشون رو روشن کردن و زیباییش صدچندان شد. کل مسیر رو قدم زدیم و کلی عکس گرفتیم. تو محوطه اونجا که سنگ فرش بود و مسیر پیاده گروه های زیادی رقص و پایکوبی و آواز خونی و ازین برنامه ها داشتن جالب بود. بعد رفتیم که سوار مترو بشیم که برگردیم دیدیم یه مرکز خرید خیلی خفن دارم. یکی دو قلم خرید از qlo ژاپنی کردیم و آزاده هم یه کوله پشتی خرید و سوار مترو شدیم و برگشتیم هتل.


 



18 مارچ


امروز رو تا عصر پکن هستیم و ساعت 7 عصر قراره با قطار سریع السیر که بهش بولت ترین میگن بریم شانگهای.

برنامه امروزمون بازدید از شهر ممنوعه یا همون Forbidden City هستش که رد ضلع شمالی همون میدون Tian’an men Square واقع شده. از دور به نظر همچین بزرگ نیست ولی توش که میری دنیاییه. رفتیم بلیط گرفتیم نفری حدودا 80 یوان اگه اشتباه نکنم و شروع کردیم به ازدید کاخ ها. هزارتا کاخ داره. سنگ فرش و سنگ های قلمبه و تراشیده و عظیم. واقعا عجیبه این همه سال قبل چه عظمتی ساختن. همه کاخ ها از دم قرمز و طلایی و کپی پیست! انقد بزرگ بود که یه چند ساعتی طول کشید تا بتونیم از همش دیدن کنیم.




ازونجا درومدیم و رفتیم اون پاساژه HONG QIAO PEARL که حرید کرده بودیم سه تا تی شرتی که خریده بودیم رو پس بدیم چرا که هر سه تا یک سایز بودن علی رقم اینکه یکشون M و دوتاشون XS بودن ولی در واقعیت عین هم بودن. یارو فروشنده در حد بی نهایت عوضی بود. 3 تا تی شرت رو پس دادیم به جاش یه دونه تی شرت مدل دیگه برداشتیم.

ازونجا درومدیم رفتیم که بریم پاساژها رو تا قبل قطارمون یه نگاهی بکنیم که تو مسیر رفتیم ناهار خوردیم تو یه رستوران توی یه پاساژ. بعدم رفتیم از فروشگاه نون و شیرینی پزی معروفه چندتا شیرینی و نون اینا خریدیم کلی هم تست کردیم.

بهد ازونجا دروندیم از مغازه بغلیش ازین شیرینی گردالیا خریدیم که تو مسیر شانگهای بزنیم.




ازونجا رفتیم که بریم به سمت پاساژها و احتمالا دیگه بعدش هتل که یه فروشگاه باحالی دیدیم لباس مردونه خوب با قیمت خوب داشت. یکی دو قلم خرید کردیم و دیگه فرصت نبود بریم پاساژ مستقیم رفتیم هتل چمدونامون رو ورداریم بریم ایستگاه راه آهن.

ساعت 5 از هتل درومدیم و رفتیم با مترو به سمت ایستگاه قطار. کلی پرس و جو کردیم تا بفهمیم بلیط هامون رو که از قبل خریده بودیم از کجا باید تحویل بگیریم. بعد رفتیم نشتیم منتظر تا ساعت 6:30 گیت رو باز کنن بریم سوار شیم. الهام هم رفت ساندویچ و آب بخره. گیت رو باز کردن رفتیم سوار قطار شدیم. بسیار تمیز و شیک و باحال بود. جاپای گله گشاد و راحت و جای کافی برای چمدون ها به شرطی که زود سوار بشی که ما در جریان بودیم زود سوار شدیم. قطار راس ساعت 7 حرکت کرد و کم کم سرعتش به 320 کیلومتر در ساعت رسید ولی بسیار بی سروصدا و بی حرکت.



ساندیویچ KFC ها رو تو مسیر زدیم. همبرگر با پنیر. راس ساعت 11:56 شب رسیدیم شانگهای. ازونجا پیاده شدیم از قطار اومدیم بیرون دنبال اتوبوس که جلو چشممون اتوبوسه رفت و اتوبوس بعدی یه ساعت دیگه میومد. بیخیال شدیم تاکسی گرفتیم. یه پیرمردی بود یارو بعد یکم ایما و اشاره آدرس رو حالیش کردیم راه افتاد. راننده تاکسی هاشون دهن سرویسن مسیر و پیچ میچی میرن کیلومتر بندازه. رسیدیم دم هتل و رفتیم بوکینگ رو نشون دادیم یارو گفت اون یکی شهبمون برید که حدود 50 متر پایین تر بود. رفتیم اونجا پولش رو پرداخت کردیم کلید رو گرفتیم رفتیم اتاق که طبقه بالا بود و آسانسور هم نداشت. پنجره اتاق ها به راهرو باز میشد. رفتیم تو شکه شدیم. انقد کثیف و بد و مزخرف بود که نگو. بوی سیگار هم تو تار و پودش رسوخ کرده بود. رفتیم پایین به یارو گفتیم عوضی این چه مذخرفیه گفت باشه باشه فرا صبح اوکی میکنم. خیلی دیر بود نمیتونستیم بریم جای دیگه. شب رو موندیم از ناچاری. لامصب ساندویچه دهن مهنم رو سرویس کرد تو مایه های مسموم مانند شدم ولی خوشبختانه خیلی جدی نبود.

 

19 مارچ

صبح رفتیم سر یارو رسپشن کلی بحث و اینا و اونجا بود که فهمیدیم رو بوکینگ هتل های چین خیلی حساااب نباید کرد. خلاصه با هر صرب و زوری بود یه اتاق تو هتل تصلیه برامون جور کرد و بار و بندیل رو برداشتیم رفتیم هتل اولیه. اتاقه بدک نبود ولی موقعیتش خیلی خوب بود به همه جا دسترسی داشت.

امروز برناممون از برج Pearl Tower شروع میشه. پیاده راه افتادیم بریم به سمت رودخونه. یه خانمی با نون باریک و تخم مرغ صبونه مشتی دست میکرد یه دونه گرفتیم سه نفری مصرف کردیم خوش مزه بود.



رفتیم رسیدیم کنار آب. رفتیم COSTA یه کافی گرون زدیم به رگ.



روبرومون سر تقاطع یه مدل داشت قر میومد عکس میگرفتن.



اونجا رفتیم یه زیرگذری که با یه ترن از تو یه تونل بسیار جالب با نورپردازی های عجیب و جالب میرفت اونور رودخونه که برج پرل اونجا واقع بود.



بلیط برج رو گرفتیم و سوار آسانسور شدیم تا اون بالای برج رفتیم. دورتادور چرخیدیم و بسیار قشنگ بود. بعد یه طبقه پایین تر تراس شیشه ای بود که انگار رو هوا آدم راه می رفت خیلی هیجان انگیز بود. بعد برگشتیم پایین موزه شانگهای بود. خیلی قشنگ بود انقد بزرگ بود یه چند ساعتی طول کشید.




حدود ساعت 3 از اونجا اومدیم بیرون و صاف روبرومون فروشگاه  Disney بود رفتیم بلیط خریدیم نفری 350 یوان حدودا.



ازونجا راه افتادیم قدم زنان میرفتیم که رفتیم تو یه پاساژ قشنگ چرخ زدیم و ناهار خوردیم.



ازونجا رفتیم People Square یه میدون پارک مانند بزرگی  بود اونجا رو دیدیم و ازونجا به سمت هتل قدم زنان میومدیم که رفتیم یه چرخی تو یکی از این پاساژا زدیم عااالی. بعدم به مسیر ادامه دادیم که یه آرایشکاه چشممون رو به خودش جلب کرد. سه تایی رفتیم به کلمون صفایی دادیم و بعدم یه وافل زدیم تو رگ و برگشتیم هتل.




 

20 مارچ

برنامه امروزمون اختصاص داره به Disney Land. یوهاهااا..

صبح اول وقت راه افتادیم بریم دیزنی لند. ساعت 9 صبح رسیدیم اونجا.

صف نسبتا طولانی بود برای ورودی. همین که وارد شدیم اون قصر بزرگ دیزنی لند همون وصط آدم رو محو خودش می کرد. یه سری برنامه رقص و آواز عالی هم شروع کردن توش اجرا کردن.

بعد رفتیم به سمت Carrabin Pirates تا رسیدیم دیدم آقا تیکت من نیست که نیست. الهام وایستاد تو صف من وآزاده رفتیم دوباره تیکت بگیریم.متاسفانه یکم وقت رو از دست دادیم و مجبور شدیم تو صف طولانی وایستیم تا به الهام برسیم و بریم سوار بشیم. سوار یه قایق شدیمو بعد این میله محافظش اومد رو پامون کیپ شد داشتیم له میشدیم بعد که راه افتاد دیدیم نشستیم هممون رو دسته جای صندلی! جابجا شدیم نفسمون جا اومد! قایق تو یه مسیری تو آب میرفت بعد وسط جانی دپ حرف میزد و یه اسکرین بزرگ هم جلو بود که 4 بعدی بود خیلی واقعی. ازونجا درومدیم رفتیم سریع Fast Pass ترون رو گرفتیم بهدم رفتیم سوار یه قایق دیگه شدیم که حرکات ژانگولر میزد  خیس شدیم. یه دو ساعتی تو صفش بودیم. بعد رفتیم سوار ترون شدیم خیلی باحال بود. عین موتور باید میخوابیدی روش بعد با سرعت زیاد حرکت می کرد. خیلی فان خوبی بود. ساعت حدود 4 بود. رفتیم یه ترن بشکه ای سوار شدیم باحال بود. بعدم رفتیم توی کشتی شکسته رو گشت زدیم و آلیس در سرزمین عجایب و Maze رو دیدیم و ساعت یکم مونده به 7 درومدیم.





رفتیم چندجا رستوران یا خیلی نجومی بودن یا بیراهه! بیخیال شدیم تو مسیر هتل اتفاقی یهو دیدیم آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم. رستوران معروف Grandma Kitchen سر راهمون بود. رقتیم همونجا شام خوردیم خوشمزه بود و بعد هم رفتیم خونه.




21 مارچ

برنامه امروزمون اختصاص داره به Yu Garden که یه باغ قدیمی و بسیار زیباست.

صبح که درومدیم رفتیم دوباره سراغ اون خانمه ازش ازون صبحونه ها خریدیم خوردیم به به خیلی حال داد. بعد یکم جلوتر دوباره یکی دیگه رو دیدیم که از همونا درست می کرد منتها یه مدل دیگه. ازونا هم یدونه گرفتیم خییییییلی چرب بود خیس روغن بود! بعد سر خر رو کج کردیم و رفتیم به سمت Yu Garden و تا رسیدیم یه جوری بود درش رو پیدا نمیکردیم. یه گروه استرالیایی هم دنبال در ورودیش بودن. با اونا یکم گپ و گفتی تو مسیر زدیم و رفتیم به دیدار گاردن. جای بسیار زیبا و دنجی بود. گل و گیاه زیبا در کنار حوض های آب و دیوارها و مجسمه ها و ساختمون های قدیمیش خیلی زیبا بود. کلی عکس گرفتیم و حدود ساعت 12 ازونجا اومدیم بیرون.






دم در یه خوردنیه باحال گرفتیم.



اون اطراف کلی فروشگاه خرت پرت و سوغاتی فروشی بود رفتیم دیدن. یه چندتا عروسک چینی آزاده خرید و یه چندتا قاب کاردستی خیلی قشنگ خریدیم که با چوب و فلز درست کردن.

ازونجا رفتیم خیابون Nanjing یه مسیر پیاده رو سنگ فرش پر از فروشگاه های سوپرلوکس با ویترین های خیییلی بزرگ و دیدنی چرخ زدیم و یکم خوردنی شیرینی مانند خریدیم. یه دونه ساکی قرمز هم خریدم تست بکنیم.

پیاده راه افتادیم به سمت هتل و از پاساژا بازدید به سمت هتل راهی شدیم.

 

22 مارچ

امروز روز آخر شانگهایمون هست و ساعت 7 عصر باید با همون قطاری که اومدیم برگردیم پکن. برنامه ممون بر این بود که بریم Water Town ولی 2 سات و خورده یی راهشه یعنی عملا 5 ساعت فقط باید تو راه باشیم. اینه که از خیرش گذشتیم و ترجیح دادیم بریم فروشگاه گردی کنیم.اول از همه راه افتادیم بریم سمت City Bank آزاده میخواست پول بگیره. تو مسیر McDonald دیدیم و رفتیم کافی و کیک گرفتیم. کافیش عالی بود و در عین حال ارزون.



ازونجا دیگه شروع کردیم به گشت و گذار و فروشگاهاش رو دیدن. رفتیم گپ یه 2 3 ساعتی اونحا بودیم خرید کردیم. دیگه حدود ساعت 3:30 بود که میخواستیم برگردیم هتل کیفامونو ورداریم که یهو یه خیابون فوق العاده قشنگ دیدیم که یه چرخی زدیم توش ولی حیف فرصت دیگه نبود بیشتر بمونیم مجبور شدیم خلاصه وار از روش رد بشیم. خیابون Wujiang Rd بود اونجا. دیگه سریع رفتیم هتل و ازونجام به سمت ایستگاه قطار با مترو رفتیم. قطارش عین دفعه قبل بود. رسیدیم پکن رفتیم سوار اتوبوس بشیم لامصب همون موقع از جلومون رد شد رفت و اتوبوس بعدی یه ساعت دیگه میومد. اینه که بیخیال شدیم تاکسی گرفتیم. راننده تاکسیه یه پیرمرده بود ببه نظر آدرم بدی نبود ولی یه کوچولو مسیر رو دور تر کرد کیلومترش بیشتر بشه! این یکی هتله مسیرش یه جوری بود که ماشین دم درش نمیرفت. اینه که تو خیابون ما رو پیاده کرد و یه چند دقیقه ای پیاده تو کوچه تنگ و تاریک پیاده رفتیم تا برسیم به هتل. هتلش قشنگ و خیلی تمیز بود. حدود ساعت 1:30 بود که رسیدیم هتل. خوشبختانه ریسپشن هتل انگلیسی بلد بود و یه نفسی کشیدیم.




23 مارچ

امروز عملا آخرین روزمون تو پکن هسنش و فردا صبح علی الطلوع باید بریم فرودگاه که برگردیم به خونه. البته آزاده یه روز دیگه هست و 25 پروازشه. امروزمون رو بنا کردیم بریم SOHO رو ببینیم و خرید مرید.

 

 صبح از هتل درومدیم خیابون قشنگه رو مغازه ها رو دونه دونه دیدیم. یه دونه آلبوم عکس جالب هم گرفتیم که بعدا عکس چاپ کنیم توش بذاریم که خاطرات رو مرور کنیم. بعد همچنان رفتیم رسیدیم سر خیابون و ازونجا مترو و بعدم صاف رسیدیم به سمت مرکز تجاری سوهو که اثر معماری زاها حدید خدا بیامرزه.



یه یکی دوساعتی اونجا بودیم و ساختمون رو دیدیم و بعد راهی شدیم به سمت مراکز خرید تو خیابون Dongdan. خیابون شلوغی بود پر از خرت و پرت قروشی و جنس های خوب هم توشون پیدا میشد. اونجا اولین بار بود که چندتا از مغازه ها عقرب و کرم و سوسک موسک کبابی میفروختن.




ما که نخوردیم فقط نگاشون کردیم و اومدیم! بعد ازونجا رفتیم. وقت ناهار بود و ما هم گرسنه دنبال غذا. رفتیم چند جا دیدیم پسند نشد. تو یه مرکز خرید یه سوشی تریل بود که سوشی ها رو نوار نقاله می چرخیدن میومدن هرکدون رو دوست داشتی ور میداشتی. باحال بود کلی سوشی موشی خوردیم و بعد ازونجا درومدیم. رفتیم به سمت همون خیابون قشنگ Gulou St. و Jiaodaokou East st. که نزدیک هتل بود. دوباره اونجا رو گشتیم و یه خوردنیه جالب هم گرفتیم و خوردیم. 




همونطوری قدم زنان رفتیم تا آخر خیابون و دیگه کم کم همه مغازه ها دارن میبندن. رفتیم یه جا پیدا کردیم که باز بود یه غذای خوشمزه خوردیم. بعدم برگشتیم هتل.

شب وسایلمون رو جمع کردیم و به هتل هم گفتیم صبح اول وقت ساعت 5 تاکسی برامون بگیره که بریم فرودگاه.


24 مارچ

 ساعت 4 صبح از کنسولگری چین تو آکلند زنگ زدن که ویزای هنگ کنگمون آماده اس!!! خلاصه صبح پا شدیم و رفتیم فرودگاه. تقریبا نفر اول رسیدیم فرودگاه. تو صف وایستادیم تا نوبتمون شد. یارو پاسپورتمون رو گرفت تو سیستم زد گفت شما ویزای هنگ کنگ باید داشته باشین که بتونین برین هنگ کنگ اونجا ترانزیت کنید. گفتیم آقا چرت نگو  پس ما چطوری اومدیم اینجا. خلاصه بعد کلی بگو مگو فهمیدیم تو این 10 روز که ما تو چین بودیم هنگ کنگ برای ایرانیا ویزای ترانزیت رو  اجباری کرده! بعد کلی خواهش تمنا کلی این ور اون ور زنگ زدن ما رو بطور ویژه گفتن میفرستن بریم. 20 دقیقه مونده بود به پرواز بدو بدو رفتیم آخرین نفر سوار هواپیما شدیم و رسیدیم فرودگاه هنگ کنگ پیاده شدیم از هواپیما. دم در راهرو دیدیم یه خانومه وایستاده اسم ما رو بزرگ رو پلاکارد نوشته منتظرمونه. ما رو اسکورت کرد از یه گیت خاصی ردمئن کرد بردمون دم در گیت پرواز بعدیمون. پرواز بعدی ساعت 3:15 بعد از ظهر بود ما هم کلی وقت داشتیم. پروازمون تاخیر خورد دو ساعت. بهمون ووچر غذا دادن از دلمون در بیارن غذای مالی نبود.




بالاخره سوار هواپیما شدیم و بعد از حدود 11 ساعت رسیدیم شهرمون. 



25 مارچ

صبح بود که رسیدیم. زنگ زدیم به پارکینگ ماشینش اومد دنبالمون. ماشین رو ورداشتیم رفتیم خونه. اونروز رو استراحت کردیم و به امور خونه رسیدیم.




در کل یکی از بهترین سفرهامون بود. بسیار مفید و جالب و پر از تجارب جدید. واقعا حداقل به یک بار دیدنش حتما می ارزه.